من دوست دارم نان و آب خورشت بخورم.


من دوست دارم نان و آب خورشت بخورم.
k9543_7.jpg

برای سنگر فرماندهی غذا برده بودند اما غذا به
خودش نرسید.
اول بسیجی ها را سیر کرده بود.
رفته بود آشپزخانه
گفته بود: خسته نباشید! یک کمی آب قیمه برایم توی
کاسه بریزید!
آشپز گفته بود: مگر غذایتان را نیاوردند؟
مقداری نان بیات در آب قیمه ریخته بود و
 گفته بود:
(( من دوست دارم نان و آب خورشت بخورم. این ها 
بهتر است.
اسراف هم نمی شود.


راوی : مهندس حسن آغاسی زاده

شادی روح شهید همـّـــت صلــــوات

شادی روح سردار شهید حاج ابراهیم همّت صلوات

 

دو همنشین بهشتی...





تا دوست همه بال گشودند و رسیدند

 ما همت خود   بیشتر از هیچ   نراندیم

تولد یک آسمانی


به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد.


او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر


شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این


امانت الهی دمید.


محمد ابراهیم درسایه محبّت‍ های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی


را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد


فو ق العاده‍ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.


هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را


برای تحصیل بدست می‍آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای می‍کرد.


او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت


دیگری می‍بخشید.


پدرش از دوران کودکی او چنین می‍گوید: « هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمی‍گشتم،


دیدن فرزندم تمامی خستگی‍ها و مرارت‍ها را از وجودم پاک می‍کرد و اگر شبی او را نمی‍دیدم برایم


بسیار تلخ و ناگوار بود. »


اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می‍شد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او


قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره‍ ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به


دبیرستان توانست قرائت کتاب ‍آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سوره‍ه ای کوچک را نیز


حفظ کند.

او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوه ای...


ویژگی‍های برجسته شهید :


او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوه‍ای برای دیگران بود که جز خدا به چیز دیگری


نمی اندیشید و به عشق رسیدن به هدف متعالی و کسب رضای خدا و حضرت احدیت،


شب و روز تلاش می‍کرد و سخت‍ترین و مشکل‍ترین مسؤولیت های نظامی را با کمال خوشرویی


و اشتیاق و آرامش ‍خاطر می‍پذیرفت.


سردار رحیم صفوی درباره وی چنین می‍گوید :


« او انسانی بود که برای خدا کار می‍کرد و اخلاص در عمل از ویژگی‍های بارز اوست.


ایشان یکی از افراد درجه اولی بود که همیشه مأموریت‍ های سنگین برعهده ‍اش قرار داشت.


حاج همت مثل مالک اشتر بود که با خضوع و خشوعی که درمقابل خدا و در برابر دلاورمردان


بسیجی داشت، درمقابله با دشمن همچون شیری غرّان از مصادیق «اشداء علی الکفار،


رحماء بینهم» بود. همت کسی بود که برای این انقلاب همه چیز خودش را فدا کرد و از زندگیش


گذشت. او واقعاً به امرولایت اعتقادکامل داشت و حاضر بود در این راه جان بدهد، که عاقبت هم


چنین کرد. همیشه سفارش می‍کرد که دستورات را باید موبه‍مو اجرا کرد. وقتی دستوری هرچند


خلاف نظرش به وی ابلاغ می‍شد، از آن دفاع می‍کرد. ابراهیم از زمان طفولیت، روحی لطیف،


عبادی و نیایشگر داشت. »